شنیده اید که میگویند: پاریس شهر عشق و عاشقی و لذت و آزادی است؟ اما این صفات تا چه حدی واقعیت دارند؟ و چه مقدار از آنها تنها یک رویای خیالی است؟ سفرنامه پاریس پارادوکسی بین رویا و واقعیت را به شما نشان خواهد داد.
اندر احوالات شهر پاریس
آب و هوای پاریس، اقیانوسی است به این معنی که تابستان ها و زمستان های خیلی گرم و یا خیلی سرد ندارد ولی در روزهای آفتابی، آفتاب سوزان و در روزهای سرد، سوزهای بدی دارد. در این شهر معمولا باران های ناگهانی زیاد باریده می شود.
از نظر غذایی، پاریسی ها، فرهنگی غنی دارند و شیرینی ها و غذاهای پاریس زبانزد خاص و عام هستند. از جمله شیرینی های معروف میشود به ماکارون ها، کروسان و کلافوتی ها اشاره کرد. داک کانفیت، استیک فریتس و بیف بورگینیون هم از غذاهای پرطرفدر پاریس به حساب می آید.
پاریسی ها مردمی خوش پوش و مبادی آداب هستند. شاید در طول روز که بیرون هستید، زیاد با سلام کردن افراد مختلف رو به رو بشوید که این از عادات پاریسی ها است. خیلی آرام و کم صحبت هستند و در اماکن عمومی معمولا نمی بینید که کسی با صدای بلند با تلفن و یا فرد کناریش صحبت کند. بسیار اهل مطالعه هستند و در هر گوشه و کناری و حتی در مترو و اتوبوس بسیاری از افراد را در حال مطالعه می بینید. روی زبان اصلیشان تعصب خیلی زیادی دارند و معمولا با هر زبانی که ازشان سوال بپرسید، فرانسوی جواب می دهند.
روی دیگر پاریس
پاریس، شهری با این همه تعریف و تمجید و کاخ آرزوهایی که هر ساله میلیون ها توریست را به خودش جذب میکند؛ اما پاریس شهر عشق واقعیت های ناگفته ای هم دارد. به گفته ی محققان، بیشتر این بازدید کنندگان بعد از بازگشت دچار بیماری ای به نام سندروم پاریس می شوند! بیماری ای که نتیجه ی عدم تطابق تصورات رویایی بازدیدکنندگان از پاریس با واقعیت شهر پاریس است و اینجاست که پارادوکس رویا تا واقعیت دیده میشود.

موزه لوور، معروف ترین موزه جهان در پاریس
سفرنامه پاریس شهر عشق، آغاز پارادوکس رویا تا واقعیت
حدودا یک ماه قبل از شروع سفرمان به پاریس و بارسلون، از سایت های رزرو بلیط هواپیما و هتل ها شروع به سرچ کردم. طبق برنامه ای که چیده بودیم قرار بود ده روز آخر سفرمان را به پاریس و بارسلون اختصاص بدهیم.
در سایت اسکای اسکنر، بلیط هواپیمای آمستردام به پاریس بدون بار، نفری ۳۹ یورو بود که برای هر نفر، بار تا ۱۵ کیلو، ۱۸ یورو اضافه می شد(تا ۲۰ کیلو بار، ۲۳ یورو اضافه می شد). در کل با ۱۵ کیلو بار برای هر نفر بلیط آمستردام به پاریس نفری ۵۷ یورو شد. از شرکت هواپیمایی Vueling بلیط هایمان را رزرو کردیم. لازم به ذکر هست که به دلیل نداشتن Master Card، پسر عمویم خریدها و رزروهای اینترنتی را انجام دادند.
این بلیط را در حالی خریدیم که بلیط قطار درجه ی دو آمستردام به پاریس نفری ۸۵ یورو بود. هتل را هم از سایت بوکینگ، رزرو کردیم. در زمانی که ما برآورد هزینه کردیم، قیمت یک هتل سه ستاره در پاریس و بارسلون حدودا از شبی ۵۰ یورو شروع می شد ولی متاسفانه در زمان سفر ما، به خاطر شروع تعطیلات تابستانه ی اروپایی ها، قیمت ها به شدت بالا رفته بود و قیمت یک هتل ۳ ستاره حداقل از شبی ۱۲۰ یورو شروع می شد. در همین حین یک هتل بدون ستاره به نام hipotel paris belleville gare de l’est در مرکز شهر که تا موزه لوور فقط ۲.۵ کیلومتر فاصله داشت به قیمت شبی ۲۵ یورو پیدا کردیم و بدون معطلی این هتل را رزرو کردیم.

پاریس شهری زیبا با عناصر خارق العاده
آغاز سفرنامه پاریس
پروازمان ساعت ۹:۴۵ بامداد از فرودگاه اسخیفول آمستردام به سمت پاریس بود. از روی تابلوی اعلانات، شماره پروازمان را چک کردم که متاسفانه با چهار ساعت تاخیر همراه بود. از این تاخیر خیلی ناراحت شدیم؛ چون برای هر روزمان در پاریس کلی برنامه داشتیم. با این شرایط تقریبا نصف روزمان را از دست میدادیم.
حدودا ۴ – ۵ ساعت داخل فرودگاه وقت آزاد داشتیم. فرودگاه اسخیفول واقعا بزرگ و مجهز بود و در طول این مدت اصلا خسته نشدیم. این فرودگاه بخش هایی برای خوابیدن و استراحت کردن دارد. همچنین استفاده نامحدود از اینترنت رایگان وجود دارد.

از ایران پیش بینی کرده بودیم که در طول این یک ماه، سفرهای متوالی و پی در پی، امکان داره که بدنمان ضعیف بشود. به خاطر همین جعبه کمک های اولیه که شامل تمامی قرص ها و داروها و ویتامین های مورد نیاز بود را به همراه داشتیم. آن روز، یک مقدار کسالت داشتم که با کمک این داروها و یک خواب عمیق بر روی کاناپه های راحت مخصوص استراحت، کمی حالم بهتر شد. بالاخره ساعت ۱۳ گیت ورود به هواپیما باز شد و توانستیم وارد هواپیما بشویم. هواپیمای این شرکت خیلی معمولی بود و در طول مدت پرواز، هیچ پذیرایی ای انجام نمی شد. حتی برای آب هم، باید پول پرداخت می کردیم.
پرواز آرام و خوبی داشتیم و بعد از ۴۵ دقیقه، ساعت حدودا ۱۴ در فرودگاه Orly پاریس به زمین نشستیم. از همانجا چشممان به برج ایفل افتاد و کلی از دیدن این برج، هیجان زده شدیم. بالاخره از زمانی که به یاد داریم، عکس و فیلم های زیادی از این شهر و نماد های معروفش دیده بودیم و برای من مثل یک آرزو بود که بتوانم روزی این برج را از نزدیک ببینم و در این فضا باشم.
اولین برخورد با پارادوکس رویا تا واقعیت
از روز قبل در گوگل مپ، مکان دقیق هتلمان را مارک کرده بودم و نزدیکترین ایستگاه مترو به هتل ایستگاه Colonel Fabien از متروی خط ۲ بود. متروی پاریس خیلی کامل هست و تقریبا کنار هر مکان توریستی، ایستگاه دارد و نیاز به استفاده از هیچ تاکسی ای در این شهر احساس نمی شود. از سالن فرودگاه ابتدا به سمت قطاری رفتیم که به طور رایگان تا ایستگاه مترو، مسافران را جابه جا میکرد.
در ایستگاه آخر پیاده شدیم و از باجه های فروش بلیط الکترونیکی بلیط مترو رو برای هر نفر ۱۲.۵ یورو خریدیم. (خرید بلیط فقط از دستگاه ها امکان پذیر بود) شهر پاریس به ۵ زوم (منطقه) تقسیم شده است و هزینه ی مترو بر اساس جابه جایی بین زوم ها محاسبه می شود. فرودگاه اورلی خارج از زوم ۵ هست که بالاترین هزینه ی مترو را داره ولی جابه جایی در هر زوم هزینه اش ۱.۷۵ یورو هست. به همین خاطر بهتر است هتل در مرکز شهر باشد تا روزانه هزینه ی بالایی برای جابه جایی متقبل نشوید.
مترو، اولین فاجعه پاریس!
از همان لحظه ی ورودمان به پاریس با دیدن ایستگاه های متروی خیلی قدیمی و کثیف جا خوردیم و این بود اولین برخورد ما با پارادوکس رویا تا واقعیت در پاریس شهر عشق. برایمان خیلی عجیب بود که چرا ایستگاه های متروی شهری به این معروفی، باید این حال و روز را داشته باشند. حتی درب مترو ها با دستگیره باز میشدند و اگر در ایستگاهی قصد پیاده شدن داشتیم باید دستگیره ی در را بالا میزدیم تا در برایمان باز بشود.
متروها، حتی دستگاه تهویه هوا نداشتند. داخل ایستگاه ها جای ادرار روی زمین و دیوارها به وضوح دیده میشد و بوی بد و تعفن به مشام می رسید. این اولین صحنه هایی بود که ما از پاریس دیدیم در حالیکه در انتظار دیدن شهر رویاییمان بودیم در این لحظات بود که واقعا به پارادوکس رویا تا واقعیت پی بردم.
اقامت در هتل چینی ها
بعد از یک ساعت مترو سواری به هتلمان رسیدیم. هتل متعلق به چینی ها بود. پذیرش هتل هم یک آقای بسیار مهربان مراکشی بود. وقتی که فهمید ایرانی هستیم کلی تحویلمان گرفت و بهمان یک اتاق خوب داد. هزینه ی کامل ۵ شب اقامت با احتساب سرویس و مالیات در کل ۱۲۸ یورو شد که در بدو ورود پرداخت کردیم. برای اینترنت هم به ازای هر ۲۴ ساعت ۳ یورو میگرفتند که هر چه تعداد روزهای رزرو اینترنت بیشتر میشد مبلغ کمتری نیاز بود پرداخت کنیم.
از هتل خیلی انتظار بالایی نداشتیم چون هزینه ی کمی برایش پرداخت کرده بودیم، هتل معمولی و راحتی بود و مهم تر از همه، جای عالی هتل بود که هم در مرکز شهر بود، و هم اینکه از ابتدا تا انتهای خیابان هتل، پر از رستوران، فست فود، داروخانه، ایستگاه مترو و اتوبوس و خلاصه هرچیزی که یک توریست به آن نیاز دارد در دسترس بود. خیابان کناری هتل هم یک هایپر مارکت بزرگ و نانوایی بود که تمامی مایحتاج روزانه مان را از آن فروشگاه ها با قیمت خیلی مناسب تهیه می کردیم.
وضعیت نامناسب هتل
ظاهر اتاقمان اصلا شیک و نو نبود حتی پتوهای هتل هم، بسیار کهنه و قدیمی بودند ولی ملحفه ها هر روز عوض میشدند. در کل برای ما که از صبح می خواستیم برویم بیرون و شب موقع خواب برگردیم کافی بود. سرویس بهداشتی و حمام در حین قدیمی بودن، تمیز بودند و هر روز نظافت میشدند.
بزرگترین ایراد هتل، این بود که سیف باکس نداشت، که ما با چمدون های قفل دارمان مشکل سیف باکس را حل کردیم. ایراد دوم هم این بود که در هتل صبحانه سرو نمیکردند. کنار هتل یک کافه قرار داشت که هر روز صبح میتونستیم از این کافه آب جوش به طور رایگان تهیه کنیم.
و ایراد سوم هم نداشتن یخچال بود که به دلیل نزدیکی هایپر مارکت، تمامی مواد مورد نیازمان را به صورت روزانه تهیه می کردیم. قبل از سفرمان، برای احتیاط، از ایران به اندازه چند وعده غذا تهیه کرده بودیم. گرچه تا اینجای سفر اصلا به کارمان نیامده بودند ولی برای احتیاط با خودمان به پاریس بردیم که به نظرم خیلی مفید بودند.
بازدید از برج رویایی ایفل
برنامه ی روز اول، بازدید از محوطه ی اطراف برج ایفل بود. ساعت ۱۸ از هتل به سمت ایستگاه مترو رفتیم، بلیط مترو برای جابه جایی در یک زوم، فقط ۱.۷۵ یورو بود. نسبت به مسافت های طولانی که داشتند قیمت بلیط مترو در پاریس خیلی مناسب بود.
در پاریس دو نوع وسیله ی نقلیه در ایستگاه های مترو وجود دارد، یکی RER و دیگری مترو، این دو خیلی فرق چندانی با هم ندارند و از طریق هر دو میشود به مکان مورد نظر رسید. قبل از سفر ، هم در سفرنامه های متعدد و هم از توصیه های دوستانم شنیده بودم که اطراف برج ایفل خیلی نا امن است و باید حسابی حواسمان را جمع کنیم. همچنین توصیه اکید کرده بودند که به هیچ عنوان به دوره گردهایی که با چند کاسه تردستی انجام میدهند و از شما میخواهند با آن ها شرط بندی کنید و بگویید زیر کدام کاسه پر هست، نزدیک نشوید. چون ترفند این ها به اینصورت هست که چند نفر از دوستانشان دورشان جمع می شوند و چند بار مبالغ بالایی را برنده میشوند و اینطوری بقیه ترغیب میشوند که در این بازی کثیف شرکت کنند و به خیال خودشان کلی پول برنده بشوند. غافل از اینکه در یک چشم به هم زدن، کلی پول در این شرط بندی ها می بازند. متاسفانه دوست من در این بازی ۸۰۰ یورو از دست داده بود.
دزدی در کسری از ثانیه!
واقعا جای تعجب داشت که چرا در چنین شهری این شیادان باید آزادانه در معروف ترین بخش شهر در انظار عمومی و جلوی چشم پلیس ها اینجوری دزدی کنند و هیچ کسی کاری به کارشان نداشته باشد! کمی جلوتر که رفتیم، با دیدن برج ایفل دست به دوربین شدیم و شروع به گرفتن عکس از گوشه به گوشه ی این برج کردیم. در عرض یک چشم به هم زدن متوجه شدیم که کیف خانمم باز هست و تمام پول هایی که برای خرید بلیط ورودی ها همراهمان آورده بودیم، از کیفش دزدیده بودند. حسابی جا خوردیم، در همان بدو ورودمان ۳۰۰ یورو از کیفمان زدند. تا به اینجا که پاریس شهر عشق را اصلا نتوانستیم پیدا کنیم!
از کنار برج ایفل گذشتیم. به سمت رودخونه ی سن رفتیم. کمی روی پل ایستادیم و رفت و آمد کروزهای تفریحی را تماشا کردیم. تمام پیاده روها پر از دست فروش ها و شیادان قمار باز بود. به طرف مقابل پل رفتیم که دید خوبی از برج ایفل داشت. در اینجا پارک Jardins du Trocadéro قرار داشت، پارکی که به آبنماهایش معروف است ولی هر وقت ما به این پارک رفتیم این آبنماها خاموش بودند.

Jardins du Trocadéro park in paris
در انتهای این پارک هم موزه ی ملی دریایی و کاخ شایلو (Palais de Chaillot) قرار داشت.
ساختمان موزه
ساعت ۲۱ غروب می شد. به محض تاریک شدن هوا چراغ های برج روشن می شدند که نمای این سازه ی آهنی را چندین برابر زیبا می کردند. راس ساعت های ۲۲ و ۲۳ و ۲۴ تمام برج از پایین تا بالا با چراغ های چشمک زن ستاره باران میشد. با شروع اولین ستاره باران برج، همه مردم به وجد آمده و دست می زدند. کمی در فضای این پارک بودیم و مجددا به سمت برج ایفل رفتیم. دورتادور برج ایفل را نرده کشیده بودند و برای وارد شدن به محوطه برج ایفل باید از گیت بازرسی عبور می کردیم. این گیت تحت حفاظت های شدید امنیتی، همه ی افراد را تک به تک بررسی می کردند و تمامی وسایل را با دستگاه و اشعه چک می کردند.
بعد از حدودا یک ساعت انتظار در صف بالاخره نوبتمان رسید و توانستیم وارد محوطه ایفل بشویم. هوا حسابی سرد شده بود و سوز خیلی بدی داشت. وقتی در این فصل از تابستان انقدر اینجا سرد است، زمستون هوا چطور میشود؟! برای استراحت به پارک کنار برج رفتیم. شب های پاریس به روشنایی معروف هستند ولی در مهمترین بخش شهر فقط برج ایفل نورانی بود و حتی پارک هم از نور کافی برخوردار نبود.

آسمان خراش ایفل در شب
در راهروی کنار پارک غرفه های متنوع خوراکی های لذیذ قرار داشت. ما هم از یکی از غرفه های فروش هات داگ، دو ساندویچ هات داگ خریدیم. تنها غذایی که در پاریس خوردیم و واقعا خوشمزه بود همین هات داگ بود، واقعا مزه ای عالی و متفاوتی داشت. قیمت هر هات داگ ۸ یورو بود و در نهایت شام همراه با نوشیدنی امشبمان ۲۱ یورو شد.
روز دوم با سفرنامه پاریس
هوا به نسبت دیروز کمی بهتر شده بود. برنامه این بود که پاریس گردی کنیم. نقطه شروعمان را طاق پیروزی (Arc de Triomphe) قرار دادیم. خوبی پاریس این بود که در کنار تمامی اماکن دیدنی شهر ایستگاه مترو داشت و خیلی راحت میتوانستیم از هر نقطه ای به نقطه ی دیگر را با مترو برویم.
میدان شارل ده گل و طاق پیروزی
این بنا بین سال های ۱۸۰۶ تا ۱۸۳۶ برای یادبود سربازان کشته شده در طول جنگ ها در زمان ناپلئون ساخته شده. نام برخی از جنگ های معروف فرانسه و همچنین لیستی از پیروزی های بزرگ فرانسه بر روی دیوارهای این بنا حک شده. زیر این طاق، آرامگاه یک سرباز گمنام در جنگ جهانی اول قرار دارد که همیشه مشعلی روشن روی آن شعله ور است. هر روز طی مراسمی خاص در بعداز ظهر گاز این مشعل تمدید می شود.

پاریس,Merchant logo Arc de Triomphe
روی طاق نصرت نیز تندیس های زیبایی از سربازان زن و مرد وجود دارد که در حال جنگ با دشمنان هستند. تصمیم گرفتیم که به قسمت بالای این بنا بریم. از راهروی زیرزمینی به سمت باجه فروش بلیط رفتیم. در کمال ناباوری با خیل عظیم جمعیت روبه رو شدیم. با توجه به وقت کمی که داشتیم ترجیح دادیم تماشای شهر از بالا را به مکان های دیگر موکول کنیم. گرچه خیلی دوست داشتم که از بالای این طاق شاهد برج ایفل و خیابان شانزالیزه باشم. هزینه ی بلیط ورودی تراس طاق، نفری ۱۰ یورو بود.
خیابان جذاب و مشهور شانزالیزه
یکی از این خیابان های منشعب شده از این میدان، خیابان مشهور شانز الیزه (Champs Elysees) هست. فرانسوی ها شانز الیزه را “زیباترین خیابان جهان” هم می نامند. این بلوار حدودا ۲ کیلومتر طول و ۷۰ متر عرض دارد. یکی از علت های معروفیت این خیابان، دور هم جمع شدند. نمایندگی ها و قدرت های جهانی از محصولات مختلف در یک خیابان عریض و پهن هست که دو منطقه ی مهم به نام میدان کنکورد و طاق پیروزی را بهم وصل میکند.

خیابان شانزه لیزه پاریس
از قبل از سفر کلی برای دیدن خیابان شانز الیزه ذوق و شوق داشتیم. در این خیابان نمایندگی های معتبر جهانی مثل : لوییز ویتون(Louis Vuitton)، برندهای مطرح اتومبیل سازی ، عطرهای معروف فرانسوی، فروشگاه دیزنی لند و بسیاری از برندهای جهانی نمایندگی دارند. در طول مسیر نمایندگی شرکت هواپیمایی ایران ایر را هم دیدیم که از قبل از انقلاب، در بهترین نقطه ی خیابان شانز الیزه، این ساختمان خریداری شده بود. بعد از پیاده روی کوتاهی به خیابان چرچیل (avenue winston churchill) رسیدیم. ساختمان زیبای گرند پالاس چشممان را گرفت و وارد این خیابان زیبا شدیم. ابتدای این خیابان نیز تندیس ژنرال شارل دوگل قرار دارد.
ساختمان گرند پالاس در سال ۱۸۹۷برای نمایشگاه جهانی سال ۱۹۰۰ در مجاورت پل الکساندر سوم و کاخ پتی ساخته شده است. در حال حاضر این بنا، موزه ای برای آثار هنری می باشد. را به روی این بنا، پتیت پالاس (Petit Palais) قرار داشت. این خیابان در شانز الیزه پر از بناهای دیدنی هست. نکته ی جالب توجهی که در پاریس نظر من را جلب کرد، خلوتی بیش از حد خیابان های پاریس بود، در طول این مدت تمامی خیابان هایی که از کنارشان رد می شدیم با اینکه در مراکز اصلی و مهم شهر بودند ولی بسیار خلوت بودند.
باغ زیبا تویلری
در طرف مقابل این میدان باغ تویلری قرار دارد. به سمت ورودی این پارک رفتیم. یک دفعه از زمین های سنگ فرش شده ی بسیار تمیز و زیبای خیابان شانزه الیزه وارد یک زمین ناهموار پر از خاک و شن های سفید شدیم. فلسفه ی این شن های سفید در سطح شهر و مکان های مختلف پاریس را واقعا درک نکردم. وقتی می شود زمین را با چمن و سنگفرش های زیبا و کلی امکانات مدرن امروزی پوشاند چرا باید شهری مثل پاریس، بیشتر پارک ها و بلوارهاش با این شن های سفید و زمین های ناهموار پوشیده شده باشند. راه رفتن در این مکان ها، خیلی خسته کننده بود و باعث میشد که سر تا پایمان حسابی خاکی بشود.
ابتدای این پارک چند وسیله ی بازی مثل چرخ و فلک و تاب های برقی و بازی های کودکانه قرار داشت که با پرداخت هزینه میتوانستیم هرکدام را سوار بشویم. البته چرخ و فلک چند سالی هست که کار نمیکند و فقط به عنوان نمادی در این مکان قرار دارد. این باغ هم پر از دستفروش و گداهای خیابانی بود. بعد از کمی استراحت و غذا دادن به مرغابی ها و گنجشک ها، همچنان مسیرمون رو در این پارک ادامه دادیم، گوشه به گوشه ی این پارک که زمانی باغ کاخ لوور بود، با مجسمه های زیبا احاطه شده بود. بخش بعدی پارک در قسمت مرتفع تری قرار داشت و با پله هایی به این سمت رفتیم. نمای میدان کنکورد و خیابان شانز الیزه و طاق پیروزی که در راستای هم قرار داشتند از این زاویه واقعا دیدنی بود.
کاخ و موزه استثنائی لوور
کمی جلوتر به یک طاق پیروزی دیگری در وسط این پارک رسیدیم. این طاق بعد از پیروزی یکی دیگر از پادشاهان فرانسه در جنگ، برای استقبال از پادشاه و سربازان ساخته شده است. که در هنگام ورود به شهر از زیر این طاق پیروز مندانه عبور کردند. از اینجا موزه و کاخ زیبای لوور نمایان بود. بزرگترین و معروفترین موزه ای که در جهان از آن اسم میبرند. از دیدن این موزه خیلی هیجان زده شدم. حتی نگاه کردن به مجموعه ساختمان های تاریخی این محوطه که به شکل نعل اسب کنار هم قد برافراشته بودند و در میان خودشان هرم های مدرن شیشه ای را جا داده بودند هم بسیار لذت بخش بود. چقدر از این محوطه فیلم ها و داستان ها و عکس های زیادی دیده بودم و حالا در کنارش ایستاده بودم.

دیزنی لند پاریس
با دیدن این موزه اولین خاطره ای که در ذهنم ظاهر شد، فیلم لئوناردو داوینچی بود که با دلیل و برهان نشون میداد که زیر هرم شیشه ای بزرگ وسط میدان، مقبره همسر عیسی مسیح قرار دارد. البته اینها فرضیاتی ست که مورخان و تاریخ شناسان از آثار موجود، خصوصا تابلوهای نقاشی لئوناردو داوینچی استنباط کردند و من در این مورد نظری ندارم. تماشای این فیلم قبل از رفتن به موزه ی لوور برام خیلی جالب بود.
تقریبا ساعت ۱۵ بود و قطعا برای رفتن به موزه ی لوور زمان مناسبی نبود. از کنار این ساختمان زیبا گذشتیم. در کنار یکی از دروازه های ورودی موزه، یک دستفروش قرار داشت که در غرفه ی کوچک اش در عرض چند ثانیه پنکیک های تازه همراه با نوتلا و انواع میوه ها آماده میکرد و داغ داغ به مشتری ها میداد. چنان بویی در فضا پیچیده شده بود که هر عابری رو به سمت خودش میکشوند. دوتا پنکیک ازش گرفتیم و از مزه ی تازه و بی نظیرش نهایت لذت را بردیم. (هر پنکک با نوتلا ۳ یورو)

موزه لوور،پاریس
پاریس شهر عشق و پل عشاق!
از شعار شهر یعنی پاریس شهر عشق باید سراغ همچین مکان هایی را بگیرید. از روی گوگل مپ مسیر بعدی را به سمت پل عشاق یا پل هنر پاریس (Pont des Arts à Paris) انتخاب کردیم. تا موزه ی لوور فاصله ی زیادی نبود. این مسیر برای پیاده روی خیلی زیباست، خصوصا امروز هوا خیلی مطبوع بود و خبری از اون سوز و سرمای دیروز نبود و به راحتی میتونستیم در کنار رودخونه سن قدم بزنیم. از پله هایی که به سمت رودخانه هستند پایین رفتیم و در کنار رود سن پیاده روی کردیم. ولی متاسفانه به حدی بوی فاضلاب زیاد بود که نتوانستیم مسیر زیادی را از این راه ادامه بدهیم و دوباره به همان پیاده روی خیابان اصلی رفتیم.
بعد از حدود ده دقیقه پیاده روی به پل عشاق رسیدیم. این پل واقعا جالب و دوست داشتنی هست. آدم با دیدن این همه قفل که از روی نوشته هایشان بوی عشق و عاشقی بلند میشد انرژی مثبت میگیرد. از سال ۲۰۰۸ در پاریس رسم شده که عشاق بر روی این پل، به نشانه ی اینکه عشقشان جاودانه بماند، یک قفل میخرند و روی آن با ماژیک اسمشان را مینویسند و بعد از اینکه به نرده های این پل، قفل رو بستند، کلیدش را با هم به رودخونه سن میندازند. بعد از اینجا، کشورهای دیگر از جمله چین ، روسیه، آلمان و ایتالیا هم به تبعیت از فرانسه این پل را در کشورهایشان رواج دادند.
lovers bridge،گوشه ای از پاریس شهر عشق
روی این پل تا چشم کار میکرد فقط قفل دیده میشد. نرده ای خالی نمونده بود. جالب اینجاست که بخشی از پیاده روی این پل، زیر بار این همه عشق نتوانسته دوام بیاورد و چند سال پیش ریزش کرده. البته شهرداری چند باری به داد این پل رسیده و قفل هارا با نرده جدا کرده و در انباری از آنها نگهداری میکند. چند روز پیش هم خبری جالب در این مورد خواندم که به نفع پناهندگان قرار است این قفل ها را در یک حراجی به فروش برسانند و باقی مانده ی آنها ذوب بشوند. و این بود تجربه سفر من به پاریس شهر عشق و این هم سفرنامه پاریس
چنانچه نظر، سوال، پیشنهاد و یا انتقادی داشتید، می توانید در بخش نظرات در انتهای همین پست آن را با ما در میان بگذارید.
اگر مایل به دیدن دیگر مطالب سایت ازفرنگ هستید؛ پیشنهاد می کنیم تا از مطالب زیر بازدید کنید.
- در این قسمت باید بین ۳ الی ۶ پست مربوط قرار بگیرد.
بازنشر از: سایت لست سکند
دیدگاه خود را در میان بگذارید